خاطرات درس خواندن و امتحانات دانشگاه

ساخت وبلاگ
خاطره روز پنجشنبه 22 مرداد 1383 مصادف با 12 اگوست2004 و 23 ج.الثانی1425امروز قرار بود من برای بررسی اسناد موجود در املاک سرخس به همراه آقای عزتی و سایر اعضای کمیسیون ارزشیابی به آنجا بروم.چون هیچ کدام خبر نداشتیم که آقای حسین زاده برای امروز به مشهد می رسد یا نه؟اما خود او از قبل می دانسته که دوستان برای پنجشنبه عازم سرخس هستند و دیروز به هر مکافاتی بود خود را به مشهد رسانده بود و به اداره آمد و اعلام کرد خودم به عنوان نماینده اسناد در این ماموریت حضور خواهم داشت.اما آقای ترشیزی و خانم طلایی اصرار داشتند که باید سوزنچی برود زیرا زمان مرخصی آقای حسین زاده تا پایان وقت اداری روز پنجشنبه بود و به صورت قانونی و اداری نمی تواند در این ماموریت شرکت نماید.سالم هم داغ کرده بود و حسابی عصبانی شده بود و صدایش را بلند کرد و گفت: شما به من اعتماد ندارید!شما دارید خلاف مقررات برخورد می کنید!مواظب خودتان باشید!این کارها بچه بازی است!من باید بروم! و... به ناچار جلسه ای مشترک در دفتر مدیریت محترم سرکار خانم طلایی برگزار شد و مجدد حسین زاده با لحن تند و بی ادبانه صحبت کرد و همه چیز را زیر سؤال برد و زیر بار این دستور اداری که من باید در این ماموریت شرکت کنم نرفت و تهدید به استعفا و ... کرد.!اما خانم طلایی و آقای ترشیزی اعلام کردند طبق قوانین مصوب آستان قدس تنها تو نماینده مدیریت اسناد در جلسات کمیسیون ارزشیابی نیستی و علاوه بر آقای سوزنچی خود مدیریت و رئیس اداره اسناد هم می تواندد در این جلسات شرکت نمایند و یا نماینده ای را از بین کارشناسان موجود در سازمان به صلاحدید خود مشخص و معرفی نمایند تا در این جلسه شرکت نماید و نکته آخر آنکه باید تابع تصمیماتی باشی که مافوق برایت تشخیص می دهد.من هم ضم خاطرات درس خواندن و امتحانات دانشگاه...
ما را در سایت خاطرات درس خواندن و امتحانات دانشگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : apsn بازدید : 51 تاريخ : شنبه 8 مهر 1402 ساعت: 14:59